داستان معلم و بچه ها

فرهنگی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
سلام علی آل یس سلامی چو بوی خوش آشنایی به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.

داستان معلم و بچه ها
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392

داستان معلم و بچه ها

معلم يک کودکستان به بچه های کلاس گفت که فردا هر کدام يک کيسه پلاستيکی بردارند

و درون آن به تعداد آدمهايی که از آنها بدشان می آيد،

از هر میوه ای که دوست دارند بريزند و با خود به کودکستان بياورند.

فردا بچه ها با کيسه های پلاستيکی به کودکستان آمدند.

در کيسه بعضی ها دو,بعضی ها سه،و بعضی ها پنج,میوه بود

معلم به بچه ها گفت:

تا دو هفته هر کجا که می روند کيسه پلاستيکی را با خود ببرند.

روزها به همين ترتيب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکايت از بوی میوه های گنديده.

به علاوه،آن هايی که میوه های بيشتری داشتند از حمل آن بار سنگين خسته شده بودند.

پس از گذشت دو هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند.

معلم از بچه ها پرسيد: از اينکه دو هفته میوه ها را با خود حمل می کرديد چه احساسی داشتيد؟

بچه ها از اينکه مجبور بودند ، میوه های بد بو و سنگين را همه جا با خود حمل کنند شکايت داشتند.

آنگاه معلم منظور اصلی خود را از اين بازی،اين چنين توضيح داد:

اين درست شبيه وضعيتي است که شما کينه آدم هايی که دوستشان نداريد را در دل خود نگه می داريد

و همه جا با خود مي بريد.

بوی بد کينه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می کنيد.

حالا که شما بوی بد میوه ها را فقط برای دو هفته نتوانستيد تحمل کنيد...

پس چطور می خواهيد بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنيد؟

                   با همدیگر دوست باشیم برای همیشه





:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
گل گندم در تاریخ : 1392/9/18/1 - - گفته است :
از همین الان تمرین میکنم کینه کسیو به دل نگیرم با کمک خدا .اول از همه خودمو ببخشم.........؟

ممنون که تو ای قضیه هم راهنمایی کردین




پاسخ: آفرين برشما ! بابت اون قضيه هم قابل نداشت ان شاالله مفيد باشه !

/weblog/file/img/m.jpg
fatame .A در تاریخ : 1392/9/18/tajbakhshiyan1 - - گفته است :
وقتی چیزی به اسم فراموش کردن و دوست داشتن هست حیف قلب نیست توش کینه بزاریم...من برای کینه ونفرت از کسایی که ازمن متنفرند وقتی ندارم چون درگیر دوست داشتن کسایی هستم که مرا دوست دارند.
پاسخ: دل زيبا دلي است كه سرشار از محبت خدا ودوستان خدا وزيبايي ها باشد و لبريز از بغض نسبت به دشمنان خدا! حساب دل شما دوست عزيز كه معلومه !! پاك و بي آلايش!!!

/weblog/file/img/m.jpg
زهراسادات در تاریخ : 1392/9/17/7 - - گفته است :
همین جا قول میدم ک بایاری خدا همه رو دوست داشته باشم و کینه ایم نسبت کسی پیدا نکنم...
پاسخ :شما کجا و کینه کجا سید خدا!!!!


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صبح امید و آدرس tagbakhshiyan1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 1220
:: کل نظرات : 3317

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 22

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 336
:: بازدید ماه : 6304
:: بازدید سال : 25974
:: بازدید کلی : 327680

RSS

Powered By
loxblog.Com